تنها تربیت کننده و مدبر شئون عالم و خلقت اشیا و هدایت کننده آنها به سوی اهدافشان به صورت مستقل، خداوند متعال است.
بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلفیگری( وهابیت ) پاسخ به شبهات:
ادامه مطلب
۱- توحید در الوهیت: یعنی تنها موجود مستحق عبادت که دارای همه صفات کمال و جمال بلاستقلال بوده، خداوند متعال است.
خداوند متعال می فرماید:(وَاِلهُکُم اِلهُ واحِد) خدای شما خدای یکتاست.
همچنین می فرماید: (قل هو الله احد) بگو او خدای یگانه است.
و نیز می فرماید: و هرگز با او خدای دیگری نیست و در جایی در جایی دیگر می فرمایند: هرگز با خداوند، خدای دیگری شریک قرار ندهید.
۲- توحید در خالقیت: یعنی تنها خالق مستقل در عالم یکی است و هر کس غیر از او، در خالقیت اش محتاج به اذن و مشیت اوست و کسی بدون اراده او کاری انجام نمی دهد ولی این اراده و مشیت الهی به اختیار بنده ناسازگاری ندارد، زیرا اراده الهی بر این تعلق گرفته که بندگان با اراده و اختیار خود اعمالشان را انجام دهند.
خداوند متعال می فرماید: (قُلِ الله خالِقُ کُلِ شی) بگو خداوند خالق هر چیز است همچنین در جایی دیگر می فرمایند: آیا خالقی غیر خداوند وجود دارد که در آسمان و زمین به شما روزی دهد؟
۳- توحید در ربوبیت: یعنی تنها تربیت کننده و مدبر شئون عالم و خلقت اشیا و هدایت کننده آنها به سوی اهدافشان به صورت مستقل، خداوند متعال است و هر کس دیگر که شأنی از شئون تدبیر را دارد، به اذن و اراده و مشیت الهی از خداوند متعال می فرماید: (الحمدلله رب العالمین) حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که تربیت کننده عالمیان هستند.
در جایی دیگر می فرماید: بگو آیا غیر خدا را بهعنوان پروردگار خود طلب نمایم در حالی که او پروردگار و تربیتکننده هرچیزی از این منافات ندارد که برخی از افراد، امثال ملائکه تدبیر برخی از امور را از جانب خداوند به دست گرفته باشند، همان گونه که خداوند درباره آنان می فرماید: (فَالمُدَبِرّاتِ اَمرا)
۴- توحید در عبادت: یعنی عبادت و پرستش مخصوص خداوند متعال است خداوند متعال آیات بسیاری به این نوع از توحید اشاره کرده است، از جمله( وَ قَضی رَبُّکَ اَلَّا تَعبُدوا اِلّا اِیّاهُ ) و حکم کرده پروردگار تواین که غیر او را عبادت نکنید.
ب) ای اهل کتاب بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم که بجز خدای یکتا هیچ کس را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم و بعضی، برخی را به جای خدا به ربوبیت تعظیم نکنیم.
ج) و همانا ما در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم به خلق ابلاغ کند که خدای یکتا را بپرستید و از بتان و فرعونیان دوری کنید.
با توجه به تاکیدهای قرآن بر توحید در عبادت بجاست که در ارکان این نوع توحید بحث کنیم، زیرا عمده اختلاف مسلمانان با وهابیان در این نوع از توحید است.
بررسی مفهوم عبادت
با مراجعه به کتابهای لغت پی میبریم که عبادت و عبودیت بهمعنای مطلق( خضوع) و (تذلل) است.
ابن منظور افریقی می گوید: اصل عبودیت؛ خضوع و ذلت است.
فیروزآبادی میگوید: عبادت یعنی: اطاعت
راغب اصفهانی می گوید: عبودیت یعنی: اظهار ذلّت
می دانیم که معنای اصطلاحی عبادت که در قرآن به آن اشارهشده و آن مخصوص خداوند متعال است؛ به معنای لغوی آن-که مطلق خضوع باشد- نیست.
وگرنه لازم می آید که هر کس کمترین تواضع و خضوع را بر کسی داشته باشد عبادت حرام شمرده شود، بلکه عبادت در اصطلاح قرآن و حدیث مقّومات و اصولی دارد که با آن بودن آنها عبادت تحقق می یابد.
مثلاً خداوند در قرآن کریم می فرماید: در آینده خدا برمی انگیزاند قومی را که او آنان را دوست دارد و آنها نیز خداوند را دوست دارند و نسبتبه مؤمنان فروتن و به کافران سرافراز و مقتدرند.
لذا این ذلت را کسی به معنای عبادت نگرفته است
خداوند متعال از سجود ملائکه بر حضرت آدم علیه السلام به عمر خود خبر داده آنجا که می فرماید: (وفَسوفَ یَاتیِ الله بِقَوم یُحِبُّهُم وَ یُحِبُّونَهُ اَذِّلّه عَلَی المُومنِینَ عَلغی الکافرین) و یاد کن هنگامی را که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده و خضوع کنید، همگی سجده کردند، جز ابلیس که سرباز زد و تکبر ورزی و بهخاطر تکبر و نافرمانی از کافران شد.
اگر این عمل در حقیقت عبادت است پس چرا به آن امر شده است.
درباره سجده بر حضرت آدم علیه السلام از ناحیه ملائکه توجیهاتی ذکر شده است.
۱- این که این سجده در حقیقت برای خداوند به جهت خلقت موجودی همچون حضرت آدم است یعنی نهایت تعظیم و کرنش در برابر حضرت حق سبحانالله و تعالی که چنین مخلوقی که عصاره خلقت است را خلق کرده است.
۲ - ممکن است که این سجده گرچه برای حضرت آدم بوده ولی به معنای اصطلاحی آن که مختص به خداوند سبحان می باشد.
آن نهایت خضوع با قرار دادن پیشانی بر زمین با نیت الوهیت یا ربوبیت مسجودله است نیست، بلکه تنها به جهت تعظیم امر حضرت آدم و کوچکی در مقابل او بوده است و این عمل از آن جهت که با نیت شرک آلود همراه نبود اشکالی نداشته است.
۳- برخی می گویند: سجده بر حضرت آدم در حقیقت سجده به سوی او بوده است، یعنی ملائکه مأمور شدند که حضرت را قبلهی خویش قرار دهند و به طرف او سجده نمایند، چنان که ما به طرف قبله نماز می گذاریم، ملائکه نیز مأموریت یافتند تا حضرت آدم علیه السلام را قبلهگاه خویش قرار دهند.
این توجیه از جهاتی دارای اشکال است
اولاً) خلاف ظاهر آیه است که می فرماید:( اُسجُدُوا لا دَمَ) و نفرموده(اسجدوا الی آدم) یعنی سجده کنید برای آدم، نه اینکه سجده کنید به سوی آدم.
ثانیاً: چون خداوند به ابلیس فرمود: چه چیز مانع سجده کردن تو گردید؟؟
ابلیس در پاسخ گفت: ( اَنَا خَیُر مِنهُ خَلَقَنی مِن نارً خَلَقَتُه مِن طین) من از آدم برترم زیرا مرا از آتش خلق کردی ولی او را از گل آفریدی.
اگر سجده؛ برای آدم به این باشد که او را قبلهگاه خویش قرار دهد دیگر معنا نداشت و سجده نکند و دلیل بیاورد که من از او برطرف، چون لازمه قبله قرار دادن آدم در حال سجده برای خدا این نیست که حضرت از شیطان برتر است؛ تا جای اعتراض باشد.
۴- وهابیها در توجیه این آیه و وجه سجده ملائکه بر حضرت آدم میگویند: این عمل به امر خداوند بوده و هر تاریکی به امر خداوند انجام گیرد اشکالی نداشته و حرام و شرک نیست این توجیه نیز همانند توجیه سابق خالی از اشکال نیست.
زیرا اگر سجده بر حضرت آدم علیه السلام عبادت و پرستش غیر خداوند باشد، لازمهاش این است که غیر خداوند را پرستش و عبادت کردن از آن جهت که خداوند فرموده اشکالی نداشته و شرک نیست؛ در حالی که امر خدا، شرک را مبدل به عبادت نمی کند، و در اصول گفته شده که هیچ گاه حکم، موضوع خود را تغییر نمیدهد از باب نمونه اهانت کردن و فحش دادن گرچه به امر شارع باشد؛ و نمی توان آن را از موضوعش خارج کند، در حالی که ما معتقد به حسن و قبح عقلی هستیم.
وانگهی خداوند هرگز به فحشاء امر نمیکند و لذا در قرآن کریم می فرماید:( ان الله لا یَامُرُ بِالفَحشاء ا تَقُوُلونَ عَلَی الله ما لا تَعلَمون) خداوند هرگز به اعمال زشت امر نمیکند، آیا آنچه را شما از روی نادانی انجام می دهید به خدا نسبت می دهید.
همچنین از سجده نمودن فرزندان یعقوب به یوسف خبر داده و آن را مذمت نکرده است، آنجا که می فرماید:( وَخَّر لَهُ سُجَِدَاً) همه برای یوسف به سجده افتادند حال اگر این نوع تعظیم ها عبادت محسوب می شود چگونه خداوند متعال به آن امر می کند؟
کاشفالغطاء در این باره می فرماید: شکی نیست در این که مقصود به عبادت که نباید برای غیر خدا انجام گیرد و هر کس برای غیر خدا انجام دهد کافر می شود، مطلقه خضوع و انقیاد نیست چنان که از ظاهر کلام اهل لغت بدست می آید، زیرا اگر چنین معنایی صحیح باشد باید تمام بندها که در برابر مولایشان خضوع می کنند و اجیرانی که در کار اجیر می شوند در مجبورند تا اطاعت آنان کنند و همچنین تمام خدمه سلاطین بلکه تمام انبیا به جهت خضوع نسبت به پدرانشان، کافر شوند.
نام کتاب: سلفی گری(وهابیت) و پاسخ به شبهات
تالیف کتاب: علی اصغر رضوانی
نویسنده مطلب: مینا شریفی