جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲
کد مطلب: ۱۱۷۵۱

 زن من و صد حوریه 
زندگینامه شهداء

 زن من و صد حوریه 

::> ولایت آنلاین، گروه شهدا < ::
گفتم حاجی همسرش را خوب شناخته،  قدر همچین زنی فداکار و صبوری کسی مثل خود حاجی باید بدونه. 

بسم‌ الله‌ الرّحمن‌ الرّحیم

 زندگی‌نامه و خاطرات شهید عبدالحسین برونسی:

 زن من و صد حوریه 
مجید اخوان 

حاجی توی بیمارستان ۱۷ شهریور بستری بود. یک روز پدرم رفت ملاقاتش. وقتی برگشت گفت بابا این فرمانده‌ ات عجب مردیه؟ 
 گفتم چطور؟
 گفت اصلا اهل این دنیا نیست، این‌ جا موقتی مونده بیرون مطمئنم که جاش جای دیگه‌ ای.

 ظاهرا خیلی خوشش آمده بود از حرف‌ های حاجی. ادامه داد همین‌ جور که صحبت می‌ کردیم. حرف شد از حوریه. 
تو گوشش گفتم خلاصه حاج‌ آقا رفتی اون دنیا یکی هم برا ما بگیر.
 اونم خندید و گفت چشم. 
بعدش، حرفی زد که خیلی معنی داشت. بهم گفت؛ ما صد تا حوریه اون دنیا رو به همین زن خودمون نمی دیم. 
گفتم حاجی همسرش را خوب شناخته،  قدر همچین زنی فداکار و صبوری کسی مثل خود حاجی باید بدونه. 


نام کتاب. خاک‌های نرم کوشک 
 نویسنده کتاب. سعید عاکف 


نویسنده مطلب. سمیه شریفی


تاریخ ارسال مطلب: ۱۸:۵۳ - ۱۴۰۰/۹/۶
ارسال نظر
نام:
آدرس ایمیل:
متن: *
عدد روبرو را تایپ نمایید
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر مربوطه در وب منتشر خواهند شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشند منتشر نخواهند شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشند منتشر نخواهند شد.


مهمترین مطالب
مهمترین مطالب گروه